آمد دوان بهار ، بـر ارغـوان دمیدعاطفه ظهرابی
آمد دوان بهار ، بـر ارغـوان دمید
پـوشاند رخت ناز ، بر مریمِ سپید
بی تاب روی دشت ، پرهای شاپرک
با دست پُر رسید ، از راه ، قاصدک
نرگـس گشوده چشم ، مستانه و به ناز
صحرا حریر سبز، قمری ترانه ساز
بر سر نهاده تاج ، هر شاخه ی درخت
دیگر به سر رسید ایام سرد و سخت
بشکفته بوی سیب ، در لا به لای باغ
سوسن به دستِ خـویش آورده چلچراغ
گل خنده بر لب است، بلبل غزل فروش
هر جا سرودِ رُود ، توفنده در خروش
رقصنده بـرگ سـبز ، در بـازوان بـاد
آهو به جست و خیز در بیشه شـادِ شـاد
زیبـا و دلفریـب ، نیلـوفـران آب
خندان لبانِ مست ، در برکه های خواب
بر گِرد سروِ ناز، گل کرده عطر یاس
قانون بندگی است ، شکرانه و سپاس
بنگر که رقص نور در قاب چشمه هاست
یک تکه از بهشت ، این هدیه ی خداست
صحرا چه محشر است ،هر گوشه رازقی
آویزه شـد به گوش ، آیـات عاشـقی
می خواندت به عشق، نقاش سبزه زار
ارزانی تو باد ، لبخند هر بهار
شاعر ، عاطفه ظهرابی
برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان (عج)...... صلوات
.: Weblog Themes By Pichak :.